جدول جو
جدول جو

معنی زاذان فرخ - جستجوی لغت در جدول جو

زاذان فرخ
(فَرْ رُ)
یکی از بزرگان ایران به هنگام انقراض دولت ساسانی بود و با دستیاری پوس فرخ و دو برادرش، قیام ایرانیان را علیه شهروراز، سردار معروف ایرانی، رهبری کرد. شهروراز که بقصد سلطنت، با قیصر هرقل ساخته واردشیر پادشاه خردسال ایران را بقتل رسانیده بود سرانجام بدست ایشان بقتل رسید. (ایران در زمان ساسانیان ص 521). طبری آرد: دو برادر از نگهبانان خاص برای قتل شهربراز (فرخان) هم پیمان شدند و زاذان فرخ بن شهریاران و بسیاری از بزرگان ایشان را در انجام نقشۀ خویش یاری کردند. (تاریخ طبری چ دخویه ج 2 ص 1063)
زاذان فرخ رئیس نگهبانان خسرو پرویز است که در اجرای امر او درباره قتل عام زندانیان تعلل کرد. (ایران باستان ص 471). و رجوع به زادان فرخ شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زادان فرخ
تصویر زادان فرخ
(پسرانه)
نام رئیس نگهبانان در زمان خسروپرویز پادشاه ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از زادان فر
تصویر زادان فر
(پسرانه)
یکی از القاب خسروپرویز پادشاه ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
(فَرْ رُ)
رئیس نگهبانان (حرس) در عهد خسرو پرویز بود. ابن بلخی آرد: از جملۀ بی رحمتی و سخت دلی او (خسرو پرویز) یکی آن بود که زادان فرّخ را که امیر حرس نگهبانان او بود پرسید که عدد محبوسان چند است و فرمود که همه را بباید کشتن سی و شش هزار تن برآمد همه معروفان و بزرگان و پادشاهزادگان و سپاهیان عرب. (فارسنامۀ ابن بلخی چ کمبریج ص 107). و رجوع به زاذان فروخ اعور در این لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا
(فَرْرو)
یکی از دهقانان ایرانی در عصر علی (ع) است. در شرح ابن ابی الحدید بر نهج البلاغه ج 1 ص 266 آمده است: قرظه بن کعب انصاری (یکی از عمال علی ’ع’) به وی گزارش داد که قافلۀ سوارانی که از کنار کوفه میگذشتند با یک روستائی بنام زاذان فروخ که بتازگی مسلمان شده بود برخورد کردند و دین وی را پرسیدند پس از آنکه دانستند مسلمان است بدو گفتند: درباره علی (ع) چه میگوئی. گفت علی امیرالمؤمنین و وصی پیغمبر (ص) است. سواران که همه از خوارج بودند او را کافر و دشمن خدا خواندند. و همگی یکباره بر او حمله بردندو با شمشیر پاره پاره اش کردند. (از اعیان الشیعه ج 32). و رجوع به تاریخ طبری چ دخویه ج 6 ص 3423 شود
لغت نامه دهخدا
(فَرْ رو)
نهری است که بدست زاذان فروخ در بصره احداث شده بوده است. این نهر در قطعه زمینی واقع بوده بنام مهلبان و بمساحت 1500 جریب که این زمین جزء اموال مغیره بن المهلّب بود و یزید عبدالملک پس از مصادرۀ اموال آل مهلب آن را به عمر بن هبیره بخشید. (از فتوح البلدان بلاذری چ لیدن ص 367)
لغت نامه دهخدا